فوز المبین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ناگهانی بودن ظهور

07 اسفند 1395 توسط فوز المبین

ناگهانی بودن ظهور امام زمان (علیه السلام) (۱)

on: دی ۲۹, ۱۳۹۴In: مهدویت و آخرالزمانبدون نظر


ناگهانی بودن ظهور امام زمان (علیه السلام) (1)به طور کلّی در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) از ظهور امام زمان (علیه السلام) به عنوان یک امر دفعی و ناگهانی یاد شده است که هیچ مقدمه و شرط ضروری را لازم ندارد. این مطلب به تعابیر مختلف ذکر شده است.

اصلاح امر ظهور در یک شب

یک تعبیر وارد شده در این خصوص این است که خداوند امر فرج امام عصر (علیه السلام) را در یک شب اصلاح می‌فرماید: «اصلاح در یک شب» می فهماند که اذن ظهور حضرت بدون هیچ‌گونه زمینه و مقدمه‌ی قبلی به ایشان داده می‌شود. و این مطلب با توجه به آنچه درباره‌ی بداء پذیر بودن وقت ظهور بیان شد، کاملاً مقبول است. روایت ذیل از حضرت جوادالائمه (علیه السلام) می‌باشد:
اِنَّ اللهَ تَبارَکَ و تَعالی لَیُصلِحُ لَه أمرَه فیِ لَیلَهٍ کَما أًصلَحَ اَمرَ کَلیمِهِ موسی (علیه السلام) إذ ذَهَبَ لِیَقتَبِسَ لِأَهلِهِ ناراً فَرَجَعَ و هُوَ رَسُولٌ نَبِیٌّ. … أفضَلُ اَعمالِ شیعَتِنا انتظارُ الفَرَجِ. (۱)

همانا خداوند تبارک و تعالی امر ظهور ایشان (حضرت مهدی (علیه السلام)) را در یک شب اصلاح می‌فرماید، همان طور که کار کلیم خود حضرت موسی (علیه السلام) را (یک شبه) اصلاح فرمود، آنگاه که برای به دست آوردن آتش برای اهل خویش رفت پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت. … بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج می‌باشد.

تشبیهی که در این حدیث شریف به کار رفته است، به روشنی بر مقصود دلالت می‌کند. داستان سخن گفتن پروردگار با حضرت موسی (علیه السلام) و در نتیجه پیامبر شدن ایشان، در قرآن کریم ذکر شده است:

«وَ هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى‌ * إِذْ رَأَى نَاراً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَاراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى‌ * فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَى‌ * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى‌ * وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى‌». (۲)

و آیا داستان موسی را شنیده‌ای؟ آنگاه که آتشی دید پس به اهل خود گفت: درنگ کنید. من آتشی دیدم. باشد که یا پاره‌ای از آن را برایتان بیاورم یا بوسیله‌ی آن خبری از راه پیدا کنم. چون به آن رسید، ندا داده شد که: ای موسی، من پروردگار تو هستم. پای خود را برهنه کن؛ که تو در بیابان مقدّس طوی هستی. و من تو را برگزیدم، پس به آنچه وحی می‌شود گوش فرا ده.

وقتی حضرت موسی (علیه السلام) در بیابان تاریک همراه با اهل خود راه را گم کرده بودند، از دور آتشی مشاهده کرد و طبق بیان قرآن به سوی آن رفت که یا چیزی از آن آتش برای اهل خودش بیاورد و یا خبری از راهی که گم کرده بودند به دست آورد. روی قرائن و حساب‌های ظاهری (که افراد معمولی و حتی خود حضرت موسی (علیه السلام) می‌دیدند) نشانه‌ای از این که قرار است در آن شب ایشان به نبوّت و رسالت برگزیده شوند، وجود نداشت. هیچ قرینه و زمینه‌ی قابل پیش بینی در کار نبود. ایشان برای منظور دیگری به سوی آتش رفتند، امّا رسول و نبی برگشتند.
وجه شباهت اصلاح ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) با اصلاح امر نبوّت و رسالت حضرت موسی (علیه السلام) در همین مطلب است که از آن به «اصلاح امر در یک شب» تعبیر شده است. مقصود این است که اِذن خداوند برای ظهور امام زمان (علیه السلام) هم بدون مقدمه و در وقتی که ظاهراً نشانه‌ای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر می‌شود.

اگر انسان مؤمن این حقیقت را عمیقاً باور کند، آنگاه انتظار فرج امام (علیه السلام) برایش بسیار بسیار جدّی و ملموس خواهد شد. چون در هر زمانی وقوع فرج را ممکن و عملی می‌بیند و در هیچ شرایطی از تحقق آن ناامید نخواهد بود. به همین جهت حضرت جواد (علیه السلام) پس از تشبیه فوق فرموده‌اند که: بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج می‌باشد.

پس می‌توان گفت که امر فرج امام عصر (علیه السلام) متوقّف بر وجود نشانه و زمینه‌ای نیست که روی حساب‌های عادیِ بشری نزدیک بودن آن را برساند. و اگر غیر از این بود انتظار فرج در هر صبح و شام بی‌معنا می‌شد.

در حدیث دیگری همین مطلب با مقدمه‌ی زیبایی توسط امام صادق (علیه السلام) ذکر شده است:
کُن لِما لا تَرجُو أرجی مِنکَ لِما تَرجُو. فاِنَّ مُوسَی بنَ عِمرانَ (علیه السلام) خَرَجَ لِیَقتَبِسَ لِأَهلِهِ ناراً فَرَجَعَ الیهم وَ هُوَ رسولٌ نَبِیٌّ. فَأَصلَحَ اللهُ تبارَک و تعالی أمرَ عّبدِه و نبیِّه موسی (علیه السلام) فی لَیلَهٍ. وَ هکَذا یَفعَلُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِالقائِمِ الثانی عَشَرَ مِنَ الاَئِمَهِ (علیهم السلام) یُصلِحُ لَهُ أَمرَه فی لیلهٍ کما أصلَحَ أمرَ نَبّیِّه موسی (علیه السلام) و یُخرِجُهُ مِنَ الحَیرَهِ وَ الغَیبَهِ اِلی نُورِ الفَرَجِ و الظُهورِ. (۳)
به چیزی که امید (وقوعش را) نداری از آنچه امید (وقوعش را) داری، امیدوارتر باش! همانا حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) رفت تا برای اهل خود آتشی به دست آورد، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود به سوی ایشان بازگشت. پس خداوند کار بنده و پیامبرش موسی (علیه السلام) را در یک شب اصلاح فرمود. و خداوند تبارک و تعالی در مورد حضرت قائم امام دوازدهم (علیه السلام) نیز چنین عمل می‌کند. کار (ظهور) ایشان را در یک شب اصلاح می‌فرماید، همان طور که کار پیامبرش موسی (علیه السلام) را اصلاح کرد، و ایشان را از حیرت و غیبت به سوی روشنایی فرج و ظهور در می‌آورد.

انسان گاهی بر حسب قرائن ظاهری به انجام چیزی امید می‌بندد یا این که روی همان قرائن از وقوع چیزی ناامید است. آنچه این حدیث شریف می‌آموزد این است که فرد مؤمن اگر امیدش به فرج الهی است، باید به وقوع اموری که روی حساب‌های عادی از انجامش ناامید است امیدوارتر باشد تا چیزهایی که به آن – بر حسب زمینه‌های عادی‌اش – امید بسته است. مثالی که برای این قاعده‌ی کلّی بیان فرموده‌اند همان پیامبر شدن حضرت موسی (علیه السلام) است. ایشان روی قرائن ظاهری و نشانه‌های عادی امیدی به کلیم الله و پیامبر الهی شدن نداشت و روی این امر حسابی نکرده بود؛ امّا وقتی برای فراهم آوردن آتش به سوی آن رفت، پیامبر برگزیده‌ی الهی شد.

خدای متعال در مورد امام زمان (علیه السلام) هم اینگونه عمل خواهد کرد و ایشان را در وقتی که علی‌الظاهر امیدی به قیامشان نیست، ظاهر خواهد فرمود. پس وظیفه‌ی شیعیان در خصوص انتظار فرج امام زمان (علیه السلام) این است که وقتی بر مبنای محاسبات عادی بشری امیدی به ظهور امامشان ندارند، بیشتر امید به فرج داشته باشند تا زمانی که روی آن – بر مبنای قرائن ظاهری- حساب می‌کنند. مؤمن موحّد همه‌ی امیدش به فرج الهی است و آنگاه که خداوند بخواهد رحمت خود را شامل حال بندگانش کند، احتیاج به فراهم شدن زمینه‌های عادی بشری ندارد.

تعبیری هم در آخر حدیث شریف آمده است که بسیار قابل تأمّل و توجّه می‌باشد. امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند که خداوند حجّت خود را از حیرت و غیبت به سوی فرج و ظهور خارج می‌سازد. از غیبت خارج شدن امام (علیه السلام) روشن است. امّا از حیرت درآمدن، یعنی چه؟ چه حیرتی برای حضرتش وجود داد که با اصلاح امر فرج، از آن خارج می‌شوند؟

ظاهراً در عبارت حدیث، لفّ و نشر مرتب وجود دارد، یعنی خارج شدن از دو حال به دو حال دیگر به ترتیب؛ از حال غیبت به ظهور، و از حال حیرت به سوی روشنایی فرج. پس حال حیرت امام زمان (علیه السلام) نقطه‌ی مقابل فرج و گشایش ایشان می‌‌باشد. لذا حیرت ایشان مربوط به گرفتاری‌ها و سختی‌هایی است که در زمان غیبت به آن مبتلا هستند. شاید بتوان گفت که آگاه نبودن ایشان از زمان ظهورشان رمز تحیّر و سرگردانی آن عزیز در زمان غیبت است. ایشان از طرفی مؤمنان و مظلومان و مستضعفان را در همه‌ی عالم، گرفتار و در رنج می‌بینند و می‌دانند که فرج کلّی و فراگیر همه‌ی آن‌ها به دستِ مبارک خودشان است، و از طرف دیگر نمی‌دانند که خدای متعال چه وقت اِذن فرج را صادر می‌کند و چه زمانی حضرت اجازه می‌یابند که همه‌ی زمین را به عمل و داد برسانند. (البته غیر از دستگیری‌های جزئی و محدود که در همین زمان غیبت هم انجام می‌دهند.)

شدّت ناراحتی و مصیبت ایشان به خاطر تحمّل همه‌ی مصائب و سختی‌ها از یک طرف و دائماً به پیشگاه الهی دعا کردن و از او تعجیل در فرج کلّی و نهایی را خواستن در عین عدم آگاهی به زمان اجابت این دعا از طرف دیگر، امام عصر (علیه السلام) را به حیرتی می‌اندازد که بر ناراحتی‌ها و رنج‌های ایشان می‌افزاید. همین معنا با عبارت دیگری در دعای عبرات ذکر شده است که در بخش گذشته نقل کردیم. در آنجا آمده بود: «تری تحیّری فی اَمری» که توضیح مختصری در مورد آن بیان شد.

ناگفته نماند که: حیرت مورد بحث مربوط به خود امام عصر (علیه السلام) می‌باشد و به صراحت حدیث، خداوند ایشان را از حیرت به روشنایی فرج، خارج می‌سازد. امّا در احادیث، حیرت دیگری هم مطرح شده است که مربوط به مردم زمان غیبت است و این حیرت با آنچه در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) در زمان غیبت بیان شد، کاملاً متفاوت است.

حیرت مردم ناشی از گم کردن راه صحیح و صراط مستقیم است که شناخت آن در زمان غیبت امام (علیه السلام) از زمان‌های دیگر مشکل‌تر می‌باشد. امام عسکری (علیه السلام) نقل شده است:
أما إنَّ له غَیبَهً یَحارُ فیها الجاهِلون و یَهلِکُ فیها المُبطِلونَ وَ یَکذِبُ فیها الوَقّاتونَ. (۴)

بدانید همانا برای او (فرزند من) غیبتی است که نادان‌ها در آن به حیرت می‌افتند و اهل باطل در آن به هلاکت می‌رسند و کسانی که (برای ظهور) وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند. این حیرت مربوط به جاهلان است و کسانی که وظیفه‌ی خود را در زمان غیبت نمی‌دانند. لذا امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
کیف اَنتم إذا صِرتُم فی حالٍ لا تَرَونَ فیها اِمامَ هدَیً و لا عَلَماً یُری؟ فَلا یَنجُو مِن تِلکَ الحیرَهِ اِلّا من دَعا بِدُعاء الغَریقِ. (۵)
شما چگونه هستید آنگاه که در وضعیتی قرار می‌گیرید که در آن پیشوای هدایتی و نشانه‌ی آشکاری نمی‌بینید؟ پس کسی جز آنان که دعای غریق را بخوانند، از آن حیرت و سرگردانی نجات پیدا نمی‌کند.
درباره‌ی دعای غریق و محتوای آن و اهمیت خواندن آن در زمان غیبت، در جای خود توضیح کافی آمده است.
این جا بحث درباره‌ی حیرت کسانی است که به وظیفه‌ی خود در زمان غیبت امامشان آگاهی ندارند و اگر این نقیصه را جبران کنند، از این حیرت خارج می‌گردند. در احادیث مربوط به زمان غیبت بیشتر مواقعی که از «حیرت» سخن گفته شده، همین معنای مذموم است، ولی گاهی هم حیرت مربوط به خود امام (علیه السلام) می‌باشد که معنای ظاهری آن بیان شد. والله یعلم.

ناگهانی بودن ظهور امام زمان (علیه السلام) (۱)

on: دی ۲۹, ۱۳۹۴In: مهدویت و آخرالزمانبدون نظر


ناگهانی بودن ظهور امام زمان (علیه السلام) (1)به طور کلّی در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) از ظهور امام زمان (علیه السلام) به عنوان یک امر دفعی و ناگهانی یاد شده است که هیچ مقدمه و شرط ضروری را لازم ندارد. این مطلب به تعابیر مختلف ذکر شده است.

اصلاح امر ظهور در یک شب

یک تعبیر وارد شده در این خصوص این است که خداوند امر فرج امام عصر (علیه السلام) را در یک شب اصلاح می‌فرماید: «اصلاح در یک شب» می فهماند که اذن ظهور حضرت بدون هیچ‌گونه زمینه و مقدمه‌ی قبلی به ایشان داده می‌شود. و این مطلب با توجه به آنچه درباره‌ی بداء پذیر بودن وقت ظهور بیان شد، کاملاً مقبول است. روایت ذیل از حضرت جوادالائمه (علیه السلام) می‌باشد:
اِنَّ اللهَ تَبارَکَ و تَعالی لَیُصلِحُ لَه أمرَه فیِ لَیلَهٍ کَما أًصلَحَ اَمرَ کَلیمِهِ موسی (علیه السلام) إذ ذَهَبَ لِیَقتَبِسَ لِأَهلِهِ ناراً فَرَجَعَ و هُوَ رَسُولٌ نَبِیٌّ. … أفضَلُ اَعمالِ شیعَتِنا انتظارُ الفَرَجِ. (۱)

همانا خداوند تبارک و تعالی امر ظهور ایشان (حضرت مهدی (علیه السلام)) را در یک شب اصلاح می‌فرماید، همان طور که کار کلیم خود حضرت موسی (علیه السلام) را (یک شبه) اصلاح فرمود، آنگاه که برای به دست آوردن آتش برای اهل خویش رفت پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت. … بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج می‌باشد.

تشبیهی که در این حدیث شریف به کار رفته است، به روشنی بر مقصود دلالت می‌کند. داستان سخن گفتن پروردگار با حضرت موسی (علیه السلام) و در نتیجه پیامبر شدن ایشان، در قرآن کریم ذکر شده است:

«وَ هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى‌ * إِذْ رَأَى نَاراً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَاراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى‌ * فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَى‌ * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى‌ * وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى‌». (۲)

و آیا داستان موسی را شنیده‌ای؟ آنگاه که آتشی دید پس به اهل خود گفت: درنگ کنید. من آتشی دیدم. باشد که یا پاره‌ای از آن را برایتان بیاورم یا بوسیله‌ی آن خبری از راه پیدا کنم. چون به آن رسید، ندا داده شد که: ای موسی، من پروردگار تو هستم. پای خود را برهنه کن؛ که تو در بیابان مقدّس طوی هستی. و من تو را برگزیدم، پس به آنچه وحی می‌شود گوش فرا ده.

وقتی حضرت موسی (علیه السلام) در بیابان تاریک همراه با اهل خود راه را گم کرده بودند، از دور آتشی مشاهده کرد و طبق بیان قرآن به سوی آن رفت که یا چیزی از آن آتش برای اهل خودش بیاورد و یا خبری از راهی که گم کرده بودند به دست آورد. روی قرائن و حساب‌های ظاهری (که افراد معمولی و حتی خود حضرت موسی (علیه السلام) می‌دیدند) نشانه‌ای از این که قرار است در آن شب ایشان به نبوّت و رسالت برگزیده شوند، وجود نداشت. هیچ قرینه و زمینه‌ی قابل پیش بینی در کار نبود. ایشان برای منظور دیگری به سوی آتش رفتند، امّا رسول و نبی برگشتند.
وجه شباهت اصلاح ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) با اصلاح امر نبوّت و رسالت حضرت موسی (علیه السلام) در همین مطلب است که از آن به «اصلاح امر در یک شب» تعبیر شده است. مقصود این است که اِذن خداوند برای ظهور امام زمان (علیه السلام) هم بدون مقدمه و در وقتی که ظاهراً نشانه‌ای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر می‌شود.

اگر انسان مؤمن این حقیقت را عمیقاً باور کند، آنگاه انتظار فرج امام (علیه السلام) برایش بسیار بسیار جدّی و ملموس خواهد شد. چون در هر زمانی وقوع فرج را ممکن و عملی می‌بیند و در هیچ شرایطی از تحقق آن ناامید نخواهد بود. به همین جهت حضرت جواد (علیه السلام) پس از تشبیه فوق فرموده‌اند که: بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج می‌باشد.

پس می‌توان گفت که امر فرج امام عصر (علیه السلام) متوقّف بر وجود نشانه و زمینه‌ای نیست که روی حساب‌های عادیِ بشری نزدیک بودن آن را برساند. و اگر غیر از این بود انتظار فرج در هر صبح و شام بی‌معنا می‌شد.

در حدیث دیگری همین مطلب با مقدمه‌ی زیبایی توسط امام صادق (علیه السلام) ذکر شده است:
کُن لِما لا تَرجُو أرجی مِنکَ لِما تَرجُو. فاِنَّ مُوسَی بنَ عِمرانَ (علیه السلام) خَرَجَ لِیَقتَبِسَ لِأَهلِهِ ناراً فَرَجَعَ الیهم وَ هُوَ رسولٌ نَبِیٌّ. فَأَصلَحَ اللهُ تبارَک و تعالی أمرَ عّبدِه و نبیِّه موسی (علیه السلام) فی لَیلَهٍ. وَ هکَذا یَفعَلُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِالقائِمِ الثانی عَشَرَ مِنَ الاَئِمَهِ (علیهم السلام) یُصلِحُ لَهُ أَمرَه فی لیلهٍ کما أصلَحَ أمرَ نَبّیِّه موسی (علیه السلام) و یُخرِجُهُ مِنَ الحَیرَهِ وَ الغَیبَهِ اِلی نُورِ الفَرَجِ و الظُهورِ. (۳)
به چیزی که امید (وقوعش را) نداری از آنچه امید (وقوعش را) داری، امیدوارتر باش! همانا حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) رفت تا برای اهل خود آتشی به دست آورد، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود به سوی ایشان بازگشت. پس خداوند کار بنده و پیامبرش موسی (علیه السلام) را در یک شب اصلاح فرمود. و خداوند تبارک و تعالی در مورد حضرت قائم امام دوازدهم (علیه السلام) نیز چنین عمل می‌کند. کار (ظهور) ایشان را در یک شب اصلاح می‌فرماید، همان طور که کار پیامبرش موسی (علیه السلام) را اصلاح کرد، و ایشان را از حیرت و غیبت به سوی روشنایی فرج و ظهور در می‌آورد.

انسان گاهی بر حسب قرائن ظاهری به انجام چیزی امید می‌بندد یا این که روی همان قرائن از وقوع چیزی ناامید است. آنچه این حدیث شریف می‌آموزد این است که فرد مؤمن اگر امیدش به فرج الهی است، باید به وقوع اموری که روی حساب‌های عادی از انجامش ناامید است امیدوارتر باشد تا چیزهایی که به آن – بر حسب زمینه‌های عادی‌اش – امید بسته است. مثالی که برای این قاعده‌ی کلّی بیان فرموده‌اند همان پیامبر شدن حضرت موسی (علیه السلام) است. ایشان روی قرائن ظاهری و نشانه‌های عادی امیدی به کلیم الله و پیامبر الهی شدن نداشت و روی این امر حسابی نکرده بود؛ امّا وقتی برای فراهم آوردن آتش به سوی آن رفت، پیامبر برگزیده‌ی الهی شد.

خدای متعال در مورد امام زمان (علیه السلام) هم اینگونه عمل خواهد کرد و ایشان را در وقتی که علی‌الظاهر امیدی به قیامشان نیست، ظاهر خواهد فرمود. پس وظیفه‌ی شیعیان در خصوص انتظار فرج امام زمان (علیه السلام) این است که وقتی بر مبنای محاسبات عادی بشری امیدی به ظهور امامشان ندارند، بیشتر امید به فرج داشته باشند تا زمانی که روی آن – بر مبنای قرائن ظاهری- حساب می‌کنند. مؤمن موحّد همه‌ی امیدش به فرج الهی است و آنگاه که خداوند بخواهد رحمت خود را شامل حال بندگانش کند، احتیاج به فراهم شدن زمینه‌های عادی بشری ندارد.

تعبیری هم در آخر حدیث شریف آمده است که بسیار قابل تأمّل و توجّه می‌باشد. امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند که خداوند حجّت خود را از حیرت و غیبت به سوی فرج و ظهور خارج می‌سازد. از غیبت خارج شدن امام (علیه السلام) روشن است. امّا از حیرت درآمدن، یعنی چه؟ چه حیرتی برای حضرتش وجود داد که با اصلاح امر فرج، از آن خارج می‌شوند؟

ظاهراً در عبارت حدیث، لفّ و نشر مرتب وجود دارد، یعنی خارج شدن از دو حال به دو حال دیگر به ترتیب؛ از حال غیبت به ظهور، و از حال حیرت به سوی روشنایی فرج. پس حال حیرت امام زمان (علیه السلام) نقطه‌ی مقابل فرج و گشایش ایشان می‌‌باشد. لذا حیرت ایشان مربوط به گرفتاری‌ها و سختی‌هایی است که در زمان غیبت به آن مبتلا هستند. شاید بتوان گفت که آگاه نبودن ایشان از زمان ظهورشان رمز تحیّر و سرگردانی آن عزیز در زمان غیبت است. ایشان از طرفی مؤمنان و مظلومان و مستضعفان را در همه‌ی عالم، گرفتار و در رنج می‌بینند و می‌دانند که فرج کلّی و فراگیر همه‌ی آن‌ها به دستِ مبارک خودشان است، و از طرف دیگر نمی‌دانند که خدای متعال چه وقت اِذن فرج را صادر می‌کند و چه زمانی حضرت اجازه می‌یابند که همه‌ی زمین را به عمل و داد برسانند. (البته غیر از دستگیری‌های جزئی و محدود که در همین زمان غیبت هم انجام می‌دهند.)

شدّت ناراحتی و مصیبت ایشان به خاطر تحمّل همه‌ی مصائب و سختی‌ها از یک طرف و دائماً به پیشگاه الهی دعا کردن و از او تعجیل در فرج کلّی و نهایی را خواستن در عین عدم آگاهی به زمان اجابت این دعا از طرف دیگر، امام عصر (علیه السلام) را به حیرتی می‌اندازد که بر ناراحتی‌ها و رنج‌های ایشان می‌افزاید. همین معنا با عبارت دیگری در دعای عبرات ذکر شده است که در بخش گذشته نقل کردیم. در آنجا آمده بود: «تری تحیّری فی اَمری» که توضیح مختصری در مورد آن بیان شد.

ناگفته نماند که: حیرت مورد بحث مربوط به خود امام عصر (علیه السلام) می‌باشد و به صراحت حدیث، خداوند ایشان را از حیرت به روشنایی فرج، خارج می‌سازد. امّا در احادیث، حیرت دیگری هم مطرح شده است که مربوط به مردم زمان غیبت است و این حیرت با آنچه در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) در زمان غیبت بیان شد، کاملاً متفاوت است.

حیرت مردم ناشی از گم کردن راه صحیح و صراط مستقیم است که شناخت آن در زمان غیبت امام (علیه السلام) از زمان‌های دیگر مشکل‌تر می‌باشد. امام عسکری (علیه السلام) نقل شده است:
أما إنَّ له غَیبَهً یَحارُ فیها الجاهِلون و یَهلِکُ فیها المُبطِلونَ وَ یَکذِبُ فیها الوَقّاتونَ. (۴)

بدانید همانا برای او (فرزند من) غیبتی است که نادان‌ها در آن به حیرت می‌افتند و اهل باطل در آن به هلاکت می‌رسند و کسانی که (برای ظهور) وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند. این حیرت مربوط به جاهلان است و کسانی که وظیفه‌ی خود را در زمان غیبت نمی‌دانند. لذا امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
کیف اَنتم إذا صِرتُم فی حالٍ لا تَرَونَ فیها اِمامَ هدَیً و لا عَلَماً یُری؟ فَلا یَنجُو مِن تِلکَ الحیرَهِ اِلّا من دَعا بِدُعاء الغَریقِ. (۵)
شما چگونه هستید آنگاه که در وضعیتی قرار می‌گیرید که در آن پیشوای هدایتی و نشانه‌ی آشکاری نمی‌بینید؟ پس کسی جز آنان که دعای غریق را بخوانند، از آن حیرت و سرگردانی نجات پیدا نمی‌کند.
درباره‌ی دعای غریق و محتوای آن و اهمیت خواندن آن در زمان غیبت، در جای خود توضیح کافی آمده است.
این جا بحث درباره‌ی حیرت کسانی است که به وظیفه‌ی خود در زمان غیبت امامشان آگاهی ندارند و اگر این نقیصه را جبران کنند، از این حیرت خارج می‌گردند. در احادیث مربوط به زمان غیبت بیشتر مواقعی که از «حیرت» سخن گفته شده، همین معنای مذموم است، ولی گاهی هم حیرت مربوط به خود امام (علیه السلام) می‌باشد که معنای ظاهری آن بیان شد. والله یعلم.

ناگهانی بودن ظهور امام زمان (علیه السلام) (۱)

on: دی ۲۹, ۱۳۹۴In: مهدویت و آخرالزمانبدون نظر


ناگهانی بودن ظهور امام زمان (علیه السلام) (1)به طور کلّی در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) از ظهور امام زمان (علیه السلام) به عنوان یک امر دفعی و ناگهانی یاد شده است که هیچ مقدمه و شرط ضروری را لازم ندارد. این مطلب به تعابیر مختلف ذکر شده است.

اصلاح امر ظهور در یک شب

یک تعبیر وارد شده در این خصوص این است که خداوند امر فرج امام عصر (علیه السلام) را در یک شب اصلاح می‌فرماید: «اصلاح در یک شب» می فهماند که اذن ظهور حضرت بدون هیچ‌گونه زمینه و مقدمه‌ی قبلی به ایشان داده می‌شود. و این مطلب با توجه به آنچه درباره‌ی بداء پذیر بودن وقت ظهور بیان شد، کاملاً مقبول است. روایت ذیل از حضرت جوادالائمه (علیه السلام) می‌باشد:
اِنَّ اللهَ تَبارَکَ و تَعالی لَیُصلِحُ لَه أمرَه فیِ لَیلَهٍ کَما أًصلَحَ اَمرَ کَلیمِهِ موسی (علیه السلام) إذ ذَهَبَ لِیَقتَبِسَ لِأَهلِهِ ناراً فَرَجَعَ و هُوَ رَسُولٌ نَبِیٌّ. … أفضَلُ اَعمالِ شیعَتِنا انتظارُ الفَرَجِ. (۱)

همانا خداوند تبارک و تعالی امر ظهور ایشان (حضرت مهدی (علیه السلام)) را در یک شب اصلاح می‌فرماید، همان طور که کار کلیم خود حضرت موسی (علیه السلام) را (یک شبه) اصلاح فرمود، آنگاه که برای به دست آوردن آتش برای اهل خویش رفت پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت. … بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج می‌باشد.

تشبیهی که در این حدیث شریف به کار رفته است، به روشنی بر مقصود دلالت می‌کند. داستان سخن گفتن پروردگار با حضرت موسی (علیه السلام) و در نتیجه پیامبر شدن ایشان، در قرآن کریم ذکر شده است:

«وَ هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى‌ * إِذْ رَأَى نَاراً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَاراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى‌ * فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَى‌ * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى‌ * وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى‌». (۲)

و آیا داستان موسی را شنیده‌ای؟ آنگاه که آتشی دید پس به اهل خود گفت: درنگ کنید. من آتشی دیدم. باشد که یا پاره‌ای از آن را برایتان بیاورم یا بوسیله‌ی آن خبری از راه پیدا کنم. چون به آن رسید، ندا داده شد که: ای موسی، من پروردگار تو هستم. پای خود را برهنه کن؛ که تو در بیابان مقدّس طوی هستی. و من تو را برگزیدم، پس به آنچه وحی می‌شود گوش فرا ده.

وقتی حضرت موسی (علیه السلام) در بیابان تاریک همراه با اهل خود راه را گم کرده بودند، از دور آتشی مشاهده کرد و طبق بیان قرآن به سوی آن رفت که یا چیزی از آن آتش برای اهل خودش بیاورد و یا خبری از راهی که گم کرده بودند به دست آورد. روی قرائن و حساب‌های ظاهری (که افراد معمولی و حتی خود حضرت موسی (علیه السلام) می‌دیدند) نشانه‌ای از این که قرار است در آن شب ایشان به نبوّت و رسالت برگزیده شوند، وجود نداشت. هیچ قرینه و زمینه‌ی قابل پیش بینی در کار نبود. ایشان برای منظور دیگری به سوی آتش رفتند، امّا رسول و نبی برگشتند.
وجه شباهت اصلاح ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) با اصلاح امر نبوّت و رسالت حضرت موسی (علیه السلام) در همین مطلب است که از آن به «اصلاح امر در یک شب» تعبیر شده است. مقصود این است که اِذن خداوند برای ظهور امام زمان (علیه السلام) هم بدون مقدمه و در وقتی که ظاهراً نشانه‌ای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر می‌شود.

اگر انسان مؤمن این حقیقت را عمیقاً باور کند، آنگاه انتظار فرج امام (علیه السلام) برایش بسیار بسیار جدّی و ملموس خواهد شد. چون در هر زمانی وقوع فرج را ممکن و عملی می‌بیند و در هیچ شرایطی از تحقق آن ناامید نخواهد بود. به همین جهت حضرت جواد (علیه السلام) پس از تشبیه فوق فرموده‌اند که: بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج می‌باشد.

پس می‌توان گفت که امر فرج امام عصر (علیه السلام) متوقّف بر وجود نشانه و زمینه‌ای نیست که روی حساب‌های عادیِ بشری نزدیک بودن آن را برساند. و اگر غیر از این بود انتظار فرج در هر صبح و شام بی‌معنا می‌شد.

در حدیث دیگری همین مطلب با مقدمه‌ی زیبایی توسط امام صادق (علیه السلام) ذکر شده است:
کُن لِما لا تَرجُو أرجی مِنکَ لِما تَرجُو. فاِنَّ مُوسَی بنَ عِمرانَ (علیه السلام) خَرَجَ لِیَقتَبِسَ لِأَهلِهِ ناراً فَرَجَعَ الیهم وَ هُوَ رسولٌ نَبِیٌّ. فَأَصلَحَ اللهُ تبارَک و تعالی أمرَ عّبدِه و نبیِّه موسی (علیه السلام) فی لَیلَهٍ. وَ هکَذا یَفعَلُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِالقائِمِ الثانی عَشَرَ مِنَ الاَئِمَهِ (علیهم السلام) یُصلِحُ لَهُ أَمرَه فی لیلهٍ کما أصلَحَ أمرَ نَبّیِّه موسی (علیه السلام) و یُخرِجُهُ مِنَ الحَیرَهِ وَ الغَیبَهِ اِلی نُورِ الفَرَجِ و الظُهورِ. (۳)
به چیزی که امید (وقوعش را) نداری از آنچه امید (وقوعش را) داری، امیدوارتر باش! همانا حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) رفت تا برای اهل خود آتشی به دست آورد، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود به سوی ایشان بازگشت. پس خداوند کار بنده و پیامبرش موسی (علیه السلام) را در یک شب اصلاح فرمود. و خداوند تبارک و تعالی در مورد حضرت قائم امام دوازدهم (علیه السلام) نیز چنین عمل می‌کند. کار (ظهور) ایشان را در یک شب اصلاح می‌فرماید، همان طور که کار پیامبرش موسی (علیه السلام) را اصلاح کرد، و ایشان را از حیرت و غیبت به سوی روشنایی فرج و ظهور در می‌آورد.

انسان گاهی بر حسب قرائن ظاهری به انجام چیزی امید می‌بندد یا این که روی همان قرائن از وقوع چیزی ناامید است. آنچه این حدیث شریف می‌آموزد این است که فرد مؤمن اگر امیدش به فرج الهی است، باید به وقوع اموری که روی حساب‌های عادی از انجامش ناامید است امیدوارتر باشد تا چیزهایی که به آن – بر حسب زمینه‌های عادی‌اش – امید بسته است. مثالی که برای این قاعده‌ی کلّی بیان فرموده‌اند همان پیامبر شدن حضرت موسی (علیه السلام) است. ایشان روی قرائن ظاهری و نشانه‌های عادی امیدی به کلیم الله و پیامبر الهی شدن نداشت و روی این امر حسابی نکرده بود؛ امّا وقتی برای فراهم آوردن آتش به سوی آن رفت، پیامبر برگزیده‌ی الهی شد.

خدای متعال در مورد امام زمان (علیه السلام) هم اینگونه عمل خواهد کرد و ایشان را در وقتی که علی‌الظاهر امیدی به قیامشان نیست، ظاهر خواهد فرمود. پس وظیفه‌ی شیعیان در خصوص انتظار فرج امام زمان (علیه السلام) این است که وقتی بر مبنای محاسبات عادی بشری امیدی به ظهور امامشان ندارند، بیشتر امید به فرج داشته باشند تا زمانی که روی آن – بر مبنای قرائن ظاهری- حساب می‌کنند. مؤمن موحّد همه‌ی امیدش به فرج الهی است و آنگاه که خداوند بخواهد رحمت خود را شامل حال بندگانش کند، احتیاج به فراهم شدن زمینه‌های عادی بشری ندارد.

تعبیری هم در آخر حدیث شریف آمده است که بسیار قابل تأمّل و توجّه می‌باشد. امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند که خداوند حجّت خود را از حیرت و غیبت به سوی فرج و ظهور خارج می‌سازد. از غیبت خارج شدن امام (علیه السلام) روشن است. امّا از حیرت درآمدن، یعنی چه؟ چه حیرتی برای حضرتش وجود داد که با اصلاح امر فرج، از آن خارج می‌شوند؟

ظاهراً در عبارت حدیث، لفّ و نشر مرتب وجود دارد، یعنی خارج شدن از دو حال به دو حال دیگر به ترتیب؛ از حال غیبت به ظهور، و از حال حیرت به سوی روشنایی فرج. پس حال حیرت امام زمان (علیه السلام) نقطه‌ی مقابل فرج و گشایش ایشان می‌‌باشد. لذا حیرت ایشان مربوط به گرفتاری‌ها و سختی‌هایی است که در زمان غیبت به آن مبتلا هستند. شاید بتوان گفت که آگاه نبودن ایشان از زمان ظهورشان رمز تحیّر و سرگردانی آن عزیز در زمان غیبت است. ایشان از طرفی مؤمنان و مظلومان و مستضعفان را در همه‌ی عالم، گرفتار و در رنج می‌بینند و می‌دانند که فرج کلّی و فراگیر همه‌ی آن‌ها به دستِ مبارک خودشان است، و از طرف دیگر نمی‌دانند که خدای متعال چه وقت اِذن فرج را صادر می‌کند و چه زمانی حضرت اجازه می‌یابند که همه‌ی زمین را به عمل و داد برسانند. (البته غیر از دستگیری‌های جزئی و محدود که در همین زمان غیبت هم انجام می‌دهند.)

شدّت ناراحتی و مصیبت ایشان به خاطر تحمّل همه‌ی مصائب و سختی‌ها از یک طرف و دائماً به پیشگاه الهی دعا کردن و از او تعجیل در فرج کلّی و نهایی را خواستن در عین عدم آگاهی به زمان اجابت این دعا از طرف دیگر، امام عصر (علیه السلام) را به حیرتی می‌اندازد که بر ناراحتی‌ها و رنج‌های ایشان می‌افزاید. همین معنا با عبارت دیگری در دعای عبرات ذکر شده است که در بخش گذشته نقل کردیم. در آنجا آمده بود: «تری تحیّری فی اَمری» که توضیح مختصری در مورد آن بیان شد.

ناگفته نماند که: حیرت مورد بحث مربوط به خود امام عصر (علیه السلام) می‌باشد و به صراحت حدیث، خداوند ایشان را از حیرت به روشنایی فرج، خارج می‌سازد. امّا در احادیث، حیرت دیگری هم مطرح شده است که مربوط به مردم زمان غیبت است و این حیرت با آنچه در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) در زمان غیبت بیان شد، کاملاً متفاوت است.

حیرت مردم ناشی از گم کردن راه صحیح و صراط مستقیم است که شناخت آن در زمان غیبت امام (علیه السلام) از زمان‌های دیگر مشکل‌تر می‌باشد. امام عسکری (علیه السلام) نقل شده است:
أما إنَّ له غَیبَهً یَحارُ فیها الجاهِلون و یَهلِکُ فیها المُبطِلونَ وَ یَکذِبُ فیها الوَقّاتونَ. (۴)

بدانید همانا برای او (فرزند من) غیبتی است که نادان‌ها در آن به حیرت می‌افتند و اهل باطل در آن به هلاکت می‌رسند و کسانی که (برای ظهور) وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند. این حیرت مربوط به جاهلان است و کسانی که وظیفه‌ی خود را در زمان غیبت نمی‌دانند. لذا امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
کیف اَنتم إذا صِرتُم فی حالٍ لا تَرَونَ فیها اِمامَ هدَیً و لا عَلَماً یُری؟ فَلا یَنجُو مِن تِلکَ الحیرَهِ اِلّا من دَعا بِدُعاء الغَریقِ. (۵)
شما چگونه هستید آنگاه که در وضعیتی قرار می‌گیرید که در آن پیشوای هدایتی و نشانه‌ی آشکاری نمی‌بینید؟ پس کسی جز آنان که دعای غریق را بخوانند، از آن حیرت و سرگردانی نجات پیدا نمی‌کند.
درباره‌ی دعای غریق و محتوای آن و اهمیت خواندن آن در زمان غیبت، در جای خود توضیح کافی آمده است.
این جا بحث درباره‌ی حیرت کسانی است که به وظیفه‌ی خود در زمان غیبت امامشان آگاهی ندارند و اگر این نقیصه را جبران کنند، از این حیرت خارج می‌گردند. در احادیث مربوط به زمان غیبت بیشتر مواقعی که از «حیرت» سخن گفته شده، همین معنای مذموم است، ولی گاهی هم حیرت مربوط به خود امام (علیه السلام) می‌باشد که معنای ظاهری آن بیان شد. والله یعلم.v

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

فوز المبین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مهدویت
  • میلاد مسیح
  • فاطمیه
  • ا
  • ماه رجب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس